کسرا  کسرا ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره

کسرا یعنی شاه خوب

دوران کرونا و خانه نشینی

بمب خنده

کسرا خیلی خوش خندست حتی زمانی که من از دستش عصبانی میشم بازهم میخنده و از این که همیشه شارزه لذت میبرم .موقع عکس گرفتن یک لحظه آروم و قرار نداره و همش شکلک در میاره مثل این عکسش اینجا بمب خندست و ضمن اینکه میگفت حالا عکس بگیر یک حرکت و شیطنت دیگه انجام میداد و من هم حسابی از کارهاش خندم گرفته بود امیدوارم همیشه شاد و خرم باشی. فواید و مزایایخنده خنده نشانه رضایت از وضعیت موجود است. - خنده نوعی تخلیه روانی بوده تنشها و احساسات سرکوب شده را رها می‌سازد. - خنده آنقدر مهم است که عکاسان می‌گویند لبخند ، لبخند ، لطفا لبخند بزنید!… - خنده به‌ دل یل انبساط عروقی ترمیم بافتهای آ...
17 مهر 1391

بمب خنده

کسرا خیلی خوش خندست حتی زمانی که من از دستش عصبانی میشم بازهم میخنده و  از این که همیشه شارزه لذت میبرم .موقع عکس گرفتن یک لحظه آروم و قرار نداره و همش شکلک در میاره مثل این عکسش  اینجا بمب خندست و ضمن اینکه میگفت حالا عکس بگیر یک حرکت و شیطنت دیگه انجام میداد و من هم حسابی از کارهاش خندم گرفته بود امیدوارم همیشه شاد و خرم باشی. فواید و مزایای خنده   خنده نشانه رضایت از وضعیت موجود است. - خنده نوعی تخلیه روانی بوده تنشها و احساسات سرکوب شده را رها می‌سازد. - خنده آنقدر مهم است که عکاسان می‌گویند لبخند ، لبخند ، لطفا لبخند بزنید!… - خنده به‌ دل ...
17 مهر 1391

اینهم یک عکس زیبا و دوست داشتنی از مانیسا خوشگل وناز

الهی که خاله به قربونت بره انشالله هرچه رودتر بیای ایران تا از نزدیک ببینیمت بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ...
12 مهر 1391

اینهم یک عکس زیبا و دوست داشتنی از مانیسا خوشگل وناز

الهی که خاله به قربونت بره انشالله هرچه رودتر بیای ایران تا از نزدیک ببینیمت   بوی بهار می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گل ِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ...
12 مهر 1391

بهونه های بنی اسرائیلی کسرا جون

تابستون که به مسافرت رفته بودیم مامان حاجی شیراز پیش خواهرش موند و با ما به تهران بر نگشت. اول مهر شد و قرار بر این شد کسرااز صبحتا بعد از ظهر خونه عمه بمونه روز اول بهونه ها شروع شد که منو خونهعمه نبرید میخوام با شما ها به سر کارتون بیام دیروز هم که مامان حاجی از شیراز اومد بهونه گیری میکرد و امروز صبح زود از خواب بیدار شد و باز بهونه سر کار منو میگرفت که منهم میخوام با مامانم برم. با اینکه خونمون و اتاقش را خیلی دوست داره ولی باز هم بیرون را برای تفریح به خونه ترجیح میده منهم بهش قول دادم که از سر کار برگشتم به پارک ببرمش و پاستیل بخرم. خلاصه با کمک بابا و مامان حاجی رو تخت خوابش برد و من بیرو...
11 مهر 1391

بهونه های بنی اسرائیلی کسرا جون

تابستون که به مسافرت رفته بودیم مامان حاجی شیراز پیش خواهرش موند  و با ما به تهران بر نگشت. اول مهر شد و    قرار بر این شد  کسرا از صبح تا بعد از ظهر   خونه عمه بمونه روز اول بهونه ها شروع شد که  منو خونه عمه نبرید میخوام  با شما ها به سر کارتون بیام دیروز هم که مامان حاجی از شیراز اومد بهونه گیری میکرد و امروز صبح زود از خواب بیدار شد و باز بهونه سر کار منو میگرفت که منهم میخوام با مامانم برم. با اینکه خونمون و اتاقش را خیلی دوست داره ولی باز هم بیرون را برای تفریح به خونه  ترجیح میده منهم بهش قول دادم که از سر کار برگشتم به پارک ببرم...
11 مهر 1391

مهمونی خونه خاله و بازیهای کسرا و مانا جون

دیروز بعد از ظهر به خونه خا له جون احترام رفتیم اولش کسرا راضی به اومدن نبود و اسرار داشت به پارک گلها بریم بعدش که فهمید مانا جون هم اونجاست گفت منهم میام. وسایل بازیش را هم که شامل لودر بالابر و بقیه وسایل خونه سازی بود همه را اورده بود اولش که رفتیم خیلی ساکت بود همینطور که مریم جون داشت پذیرایی میکرد مانا جون هم سر رسید که از دیدنش خیلی خوشحال شد و با هم مشغول بازی شدند. من واسه دختر خالشمداد دور لبآوردم بهم گفت مامان این چیه بهش گفتم این به درد شما نمیخوره گفت منهم میخوام گفتم شما پسری گفت نه من دخترم اینو میخوام که همه اززبل بودنش خندیدند. با مانا جون خیلی بازی کرد مخصوصا برج سازی که وسایلش را ...
8 مهر 1391

مهمونی خونه خاله و بازیهای کسرا و مانا جون

دیروز بعد از ظهر به خونه خا له جون احترام رفتیم اولش کسرا راضی به اومدن نبود و اسرار داشت به پارک گلها بریم بعدش که فهمید مانا جون هم اونجاست گفت منهم میام. وسایل بازیش را هم که شامل لودر بالابر و بقیه وسایل خونه سازی بود همه را اورده بود اولش که رفتیم خیلی ساکت بود همینطور که مریم جون داشت پذیرایی میکرد مانا جون هم سر رسید که از دیدنش خیلی خوشحال شد و با هم مشغول بازی شدند. من واسه دختر خالش مداد دور لب آوردم بهم گفت مامان این چیه بهش گفتم این به درد    شما نمیخوره گفت منهم میخوام گفتم شما پسری گفت نه من دخترم اینو میخوام که همه اززبل بودنش خندیدند. با مانا جون خیلی ...
8 مهر 1391

سیمرغ افسانه ای و کسرا

یکروز بعد ازظهر که برای گردش به بیرون رفتیم توی یکی از مجنمع های شمال تهران مجسمه یک سیمرغ بزرگ و قشنگی را در وسط میدون گذاشته بودند که توجه پسرم بهش جلب شد و گفت مامات این پرنده بزرگ چیه و منهم در مورد سیمرغ بهش توضیح دادم که از پرنده ها ی افسانه ایست که عنقا هم بهش میگن . بزرگی این پرنده نظرش را خیلی جلب کرد و بعد کلی عکس گرفتن کنار این پرنده باز هم از ش دل نمیکند و همش میگفت مامان قصه سیمرغ را واسم تعریف کن . این یکی از بالاهای سیمرغه عکس های بیشتر را در ادامه مطلب یبینید. اینهم یک شعر قشنگ در مورد سیمرغ شهنامه خانی دیر شد ، سیمرغ در زنجیر شد آرش کماندار زمان ، آماج زخم تیر شد ...
4 مهر 1391

سیمرغ افسانه ای و کسرا

یکروز بعد ازظهر که برای گردش به بیرون رفتیم توی یکی از مجنمع های شمال تهران مجسمه یک سیمرغ بزرگ و قشنگی را در وسط میدون گذاشته بودند که توجه پسرم بهش جلب شد و گفت مامات این پرنده بزرگ چیه و منهم در مورد سیمرغ بهش توضیح دادم که از پرنده ها ی افسانه ایست که عنقا هم بهش میگن . بزرگی این پرنده نظرش را خیلی جلب کرد و بعد کلی عکس گرفتن کنار این پرنده باز هم از ش دل نمیکند و همش میگفت مامان قصه سیمرغ را واسم تعریف کن . این یکی از بالاهای سیمرغه عکس های بیشتر را در ادامه مطلب یبینید. اینهم یک شعر قشنگ در مورد سیمرغ شهنامه خانی دیر شد ، سیمرغ در زنجیر شد آرش کماندار زمان ، آماج زخم ...
4 مهر 1391